94.

ساخت وبلاگ

- بدترين اتفاقي كه ميتونه براي دل آدم بيفته رو تصور كن، من دقيقا همونجا بودم.. فك ميكردم هيچوقت زنده ازش بيرون نميرم، نه كه بميرم نه، فك ميكردم دنيا تو قلبم براي هميشه تموم شده و هيچوقت ديگه هيچي لبخند به لبم نمياره.. اون زمان جمله اي خوندم كه من اميدم رو توي نا اميدي پيدا كردم.. با خودم ميگفتم معلوم ميشه هيچوقت واقعا نااميد نشده نويسنده.. حالا چند ماه از اون وضعيت گذشته و من در بهترين حالت روحي هستم كه توي همه ي زندگيم داشتم.. دليل اش نا اميدي مطلق بود.. باورتون بشه يا نع آدم تا وقتي كه كاملا نا اميد نشه، غمگين نشه شادي رو پيدا نميكنه.. و همه ي رازش فهميدن اين نكته خيلي كوچيك بود كه زندگي ميتونه اونقدر سخت و كثافت باشه كه حد نداره، ميتونه نفس ات رو تو هر دقيقه ببره، باور كنين اينو دارين از زبون كسي ميشنوين كه به ته خط رسيده بود، ميتونه بزرگترين كابوس همه عمرتون باشه زندگي ولي.. آخرش همون مادري ميشه كه بعد كتك زدن بچه اش نوازشش ميكنه.. نميدونم كه برام چه برنامه اي داره، نميدونم كه دوباره نا اميد ميشم يا نع اما ميدونم يه مادره كه بازم بهم برميگرده..

+ نوشته شده در  یکشنبه چهاردهم خرداد ۱۳۹۶ساعت 16:11  توسط blue 

سفر به انتهای شب...
ما را در سایت سفر به انتهای شب دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : the-blue-zo بازدید : 218 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 18:59